چرا امروزه مردم به سمت "طب مکمل و جایگزین" تا این حد گرایش پیدا کرده اند؟
-
نویسنده: دکتر مهنوش رئیسی
- نظرات: 6
- بازدید ها: 3012
- تاریخ : 1397/03/22
در دهههای اخیر به رغم رشد گسترده تکنولوژی و فنآوریهای نوین در عرصه پزشکی شاهد گرایش روزافزون مردم به استفاده از درمانهای طب مکمل یا سنتی هستیم. به طوری که مسئولان کشوری و وزارت بهداشت نیز با اقداماتی نظیر تاسیس ستاد کشوری توسعه علوم و فنآوری گیاهان دارویی و طب ایرانی در نهاد ریاست جمهوری و آکادمیک کردن آن سعی در ساماندهی طب سنتی کردهاند. قطعا گرایش بیشتر به استفاده از درمانهای طب سنتی، با توجه به پیشرفتهای پزشکی در یک خلا فرهنگی اتفاق نیافتاده است.
سازمان بهداشت جهانی طب مکمل و جایگزین را در هر کشور عبارت از طیف گستردهای از روشهای درمانی می داند که در نظام درمانی آن کشور به طور رسمی گنجانده نشده است. این روشهای درمانی یا از سنتهای پزشکی گذشته به امروز رسیده است یا بر اساس مفاهیم معاصر شکل گرفتهاند. طب سوزنی، کایروپراکتیک، طب گیاهی، هومئوپاتی، هیپنوتیزم درمانی، رفلکسولوژی، ریلکسیشن یا تمدد اعصاب، شفای معنوی، تایچی، یوگا و موسیقی درمانی و .... از انواع طب مکمل و جایگزین هستند.
در طب مکمل، پزشک بيمار را به عنوان يك كل درمان مي كند و روی يك اختلال يا بيماری خاصي تمركز ندارد. درمان با طب جايگزين روز به روز مقبوليت بيشتري پيدا مي كند و تخمين زده مي شود كه از هر سه نفر يك نفر در طول عمر خود از اين درمانها برای بيماريهای شايعي نظیر مشكلات كمر، سردرد، اضطراب و افسردگي استفاده كند. نتایج یک مطالعه ملی در کشور آمریکا نیز نشان داد که تقریباً نیمی از بزرگسالان (48%) از طریق آنلاین، اطلاعاتی را درباره درمان جایگزین جستجو کرده بودند. نتایج پژوهشی دیگر در مورد گسترش استفاده از درمان های مکمل و جایگزین در جامعه ی پاکستان نیز نشان داد که 51/7 درصد افراد طب مکمل و جایگزین را به عنوان یک پروسه درمانی انتخاب کرده بودند. در چین هم نتایج یک پژوهش گویای آن بود که 42/8 درصد از زنان چینی که به تازگی زایمان کرده بودند، از روش های طب مکمل استفاده نمودند.
اما سوال اساسی اینجاست که چرا و به چه علت مردم و خصوصاً مردم کشورمان به طب مکمل و جایگزین تا این حد گرایش پیدا کرده اند؟ در پاسخ به این سوال پژوهشی کیفی جهت شناخت مهمترین مولفه های اجتماعی فرهنگی تاثیرگذار بر عملکرد اجتماعی بیماران برای استفاده از طب مکمل و جایگزین صورت پذیرفته است. این مطالعه با انجام مصاحبه هایی دقیق بر روی 41 نفر که حداقل در طی شش ماه گذشته از یکی از روش های طب مکمل استفاده کرده بودند، انجام شد. نتایج این تحقیق که در فصلنامه علمی-پژوهشی «طب مکمل» دانشکده پرستاری- مامایی دانشگاه علوم پزشکی اراک به چاپ رسیده است، نشان داد که دلایل اصلی افراد مورد مطالعه که بیشتر آنها زن، متأهل و با سن بیشتر از چهل سال بودند و تحصیلات آنها بالاتر از دیپلم بود، در ۵ دسته کلی قرار می گیرد که عبارتند از:
1) عوارض پزشکی مدرن
یکی از مهمترین عواملی که در این تحقیق به عنوان عاملی مهم در گرایش افراد به سمت طب سنتی شناخته شد، عوارض پزشکی مدرن یا بیماری های پزشک زاد بود (بیماری هایی که علت و منشا ایجاد آن ها خود علم پزشکی و اقدامات درمانی است). در این خصوص برخی جامعه شناسان مانند ایلیچ، تاثیر بیماری زایی خدمات سلامت مدرن را مدام رو به افزایش می دانند، به طوریکه بیان می کنند که در استفاده از خدمات پزشکی، این خطر بیمار را تهدید می کند که در معرض درمان هایی قرار گیرد که مسئله ای وخیم تر نسبت به مشکل اولیه ی وی را پدید آورد. برای مثال یکی از شرکتکنندهها در مصاحبه گفت: "از وقتی آنتیبیوتیک مصرف میکنم، ناراحتی معده هم گرفتهام" و یا فرد دیگری عنوان کرد که " مسکن های شیمیایی اثری روی کمردردهام نداره، حالم را بدتر کرده"
2) موقعیت برتر پزشک
رابطه ی پزشک و بیمار یکی از مسایل بسیار مهمی هست که به نظر می رسد در دوری افراد از پزشکی مدرن و گرایش آنها به سمت طب سنتی نقش مهمی داشته است. بیماران به طور کلی از نحوه برخورد پزشکان ناراضی هستند. رویکرد بالا به پایین پزشکی مدرن، بیمار را در پایینترین سطح مشارکت قرار میدهد. از طرفی هم با ظهور فضای مجازی و دسترسی آسان به اطلاعات، بیماران انتظار دارند که پزشک به سوالاتشان پاسخ کامل بدهد و حتی روشهای درمانی مختلفی را برایش توضیح دهد. مثلا برخی شرکتکنندهها بیان کردند که " وقتی میری مطب دکتر، اون همهچیز را میدونه و تو هیچ چی نمیدونی" یا "همیشه عجله داره و روشهای درمانی دیگر را توضیح نمیدهد" و یا "چند بیمار را با هم ویزیت می کنند، نمی تونم سوالاتم را بپرسم".
3) رویکرد سیستمی در طب مکمل
یکی دیگر از عوامل گرایش به سمت طب مکمل که از دل سخنان بیماران شناخته شد، رویکرد سیستمی طب مکمل بود. در انواع طب مکمل، بدن انسان به عنوان یک کل نگریسته می شود. این کل نگری به انسان شامل تمامی ویژگیهای جسمانی، فرهنگی، روحی و معنوی است. این باعث میشود که وجوه مختلف سلامت با هم مورد توجه قرار گیرد. برای مثال یکی از شرکتکنندگان در خصوص گرایش به سمت طب مکمل گفت: "به آرامش روحی و معنوی خیلی تأکید میشه".
4) نگرش فرهنگی-اجتماعی-روانی
انواع بومی طب مکمل با توجه به شرایط جغرافیایی، سنتهای تاریخی، اعتقادات مذهبی، گیاهان دارویی در دسترس، اسطورههای مردمان و نوع تغذیه آنان شکل گرفته است. این موضوع باعث میشود که در روشهای درمانی این نوع طب به همه این موضوعات توجه شود و این برای بیماران بسیار ارزشمند است. به طوریکه در این خصوص یکی از مشارکت کنندگان گفت که طب مکمل "ریشه در سنتها و فرهنگ ما داره و برام اصلاً ناشناخته نیست. راحت تر میتونم بپذیرمش و انجامش نگرانم نمیکنه" یا یک مشارکت کننده ی دیگر گفت که " درمان با این روش ها برام با نوعی عبادت و تزکیه نفس همراهه و در واقع کمکم کرده هم وضعیت جسمی ام بهتر بشه و هم وضعیت روحی ام".
5)مزیت اقتصادی طب مکمل
طب مکمل ارزان و در دسترس است و این یکی دیگر از عواملی است که سبب گرایش بیماران به سمت طب مکمل میشود. پزشکی مدرن برای مبتلایان به بیماریهای مزمن، سرطان، بیماریهای اعصاب و روان و نیازمندان به خدمات توانبخشی و فیزیوتراپی که مجبورند در درازمدت از خدمات پزشکی مدرن استفاده کنند، هزینههای سنگینی دارد. این باعث میشود که بیماران به سمت طب مکمل که ارزان تر و در دسترس تر است، گرایش پیدا کنند. مثلاً یکی از شرکتکنندهها گفت: " الان مدتهاست دارم از این روش استفاده میکنم... هم بهتر جواب گرفتم، هم ارزونتر شده برام..." یا یکی دیگر از شرکت کنندگان گفت که " کلی زمان می بره تا بتونی از یک دکتر متخصص خوب وقت بگیری".
به طور کلی بر اساس نتایج این تحقیق، مشکلات ناشی از درمان و بیماری های پزشکی زاد و موقعیت برتر پزشک باعث دور شدن بیماران از پزشکی مدرن و گرایش یافتن آنها به سمت طب مکمل شده بود. از طرفی رویکرد سیستمی، نگرش فرهنگی-اجتماعی-روانی و مزیت اقتصادی و مقرون به صرفه تر بودن طب مکمل باعث شده بود که بیماران به این روشهای درمانی کشش و گرایش بیشتری پیدا کنند. به عبارت دیگر یافتههای این پژوهش نشان داد که پزشکی مدرن وجوه مختلف بیمار را نادیده گرفته است و این موجب شده بیمار از آن رانده شود. در مقابل طب مکمل توانسته به این نیازها پاسخ دهد.
در واقع به اعتقاد محققین امروزه باید علاوه بر مراقبت های زیستی از بیمار، به ابعاد اجتماعی، فرهنگی، معنوی و اقتصادی زندگی او نیز توجه کرد. چراکه فرآیند درمان بدون توجه به این مسائل کامل نمیشود. در صورتی که علل اجتماعی گرایش بیماران به طب مکمل درک شود میتوان، آنها را تقویت کرد و در مواردی میتوان در پزشکی مدرن از آنها کمک گرفت. همچنین میتوان برخی از مولفهها مانند مزیت ارتباطی طب مکمل را در مورد پزشکی مدرن نیز به کار گرفت تا رضایت بیماران افزایش یابد و بیماران نقش مشارکتی در فرآیند درمان داشته باشد. تحقق این مهم می تواند در ارتقای سلامت جامعه و کاهش هزینههای درمان موثر واقع گردد.