سندروم ایمپاستر : سرازیری لغزنده در مسیر رشد و تعالی
-
نویسنده: دکتر مهنوش رئیسی
- نظرات: 1
- بازدید ها: 1719
- تاریخ : 1398/05/13
جان اشتاین بک، یکی از شناخته شدهترین و پرخوانندهترین نویسندگان قرن بیستم و خالق آثار ماندگاری مانند موشها و آدمها، خوشههای خشم و شرق بهشت، در کتاب خاطراتش نوشته بود که "من نویسنده نیستم. در حال فریب دادن خودم و مردم هستم"
آیا شما هم تا به حال این تجربه را داشتهاید که بعد از کسب یک موفقیت در زندگی خیلی احساس خوبی نداشته اید و به گونهای خودتان را لایق آن موفقیتها نمیدانستید؟ مثلاً بعد از گرفتن ترفیع شغلی، شاگرد اول دانشگاه شدن، دانشجوی نمونه شدن، معروف شدن و خیلی چیزهای دیگر، عمیقاً احساس شادی نکردید. اگر هم کسی موفقیتتان را تبریک گفته است، پاسخ دادهاید که ای بابا این که چیزی نبود، شانسی اینطوری شد و یا مثلاً من که کاری نکردم، دوستان به من لطف داشتند و ....
در این مقاله میخواهیم درباره این احساس مرموزی که در زمانی که انتظارش را نداریم سراغمان میآید، صحبت کنیم که به عنوان سندروم ایمپاستر (Imposter Syndrome) شناخته میشود. سندرم ایمپاستر یک پدیده روانی است که در آن افراد نمیتوانند موفقیتهایشان را بپذیرند و بر خلاف آنچه شواهد بیرونی نشان میدهد که فرد با تلاش به موفقیت رسیده است، خود فرد تصور میکند که لیاقت موفقیت را نداشته و شانسی این اتفاق براش رخ داده است! البته این سندرم را نباید با فروتنی و تواضع اشتباه گرفت.
سندرم ایمپاستر باعث میشود افراد موفق اینطور فکر کنند که این موفقیتها براساس شانس، زمانِ مناسب و یا دیگر فاکتورهای خارج از اختیارشان به دست آمده است؛ و مسئولیتپذیری و تلاششان را که در موفقیتشان نقش داشته، انکار کنند. سندرم ایمپاستر باعث میشود افراد راجع به شایستگیها و تواناییهای خودشان دچار تردید شوند، استعدادهای خودشان را باور نکنند و به پاداش تلاشهایشان باور نداشته باشند. ایمپاسترها با این فکر که موفقیتهایشان، معتبر نـیست و بـا بـیم اینکه ممکن است دستشان رو شود، زندگی میکنند و خودشان را شایسته آن موفقیت نمیبینند و معتقدند در زیر ابری زندگی میکنند که در آن بقیه را فـریب داده اند و دیر یا زود خود واقعی شان برای همه آشکار می گردد. آنها با ترس از شناسایی شدن به عنوان یک فرد جعلی، متقلب و بیکفایت، ترس از ارزیابی منفی و حساسیت نسبت به انتقاد، جلو رشد بزرگترین آرزوهـا و اشـتیاقهایشان را میگیرند و قابلیتهای بالقوه شان را سست میکنند. در واقع باورهای ذهنی آنها، توان ذهنی شان را نابود میکند و این تفکر را در آنها ایجاد میکند که برای رقابت در سطحی بالاتر به اندازهی کافی خوب نیستند و در نهایت، عادات ذهنی نامناسب، موفقیتهایشان را از بین میبرد.
از کجا بفهمیم دچار سندروم ایمپاستر هستیم؟
اگر هر کدام از موارد زیر را تجربه میکنید، ممکن است دچار سندروم ایمپاستر شده باشید:
- در فرایند کاریتان احساس میکنید ایده آل گرا و کمالگرا هستید.
- بیش از حد کار می کنید تا اگر احساس کمبودی در مقایسه بادیگران دارید را از این طریق پوشش دهید.
- گاهي اوقات بيم آن را دارید کـه ديـگران بفهمند که شما تا حدی کمبود دانش دارید.
- ترس از شکست دارید.
- سعی میکنید موفقیتهایتان را نشان ندهید و اگر قرار باشد که ارتقاء و یا ترفیع بگیرید و يـا بـه نحوی مورد قدردانی قرار بگیرید، در مورد گفتن آن به ديگران ترديد دارید، تا وقتی که ايـن موضوع بـه صورت واقعيتی مسلم درآيد.
- اغـلب در مـورد انـجام موفقيتآميز يک پروژه ترديد دارید، با وجود اينکه ديگران اعتماد قابل توجهی نسبت بـه تـوانايی شما برای انجام موفقيتآميز آن داشتهاند.
- به ندرت پروژهای را انجام میدهید که مطلوب و مدنظرتان باشد و پس از انجام از آن از خودتان احساس رضایت داشته باشید.
- تشویق های سایرین را نادیده میگیرید.
- اعتقاد دارید خوش شانس هستید و موفقیتهایتان را عمدتاً به عامل شانس ربط میدهید.
- بر خودتان برچسب فریبکار بودن میزنید.
اما چه کسانی بیشتر دچار سندروم ایمپاستر میشوند؟
بوجود آمدن این سندروم اغلب ریشه در نحوه تربیت والدین دارد. تعریف و تمجیدهای بیش از حد و القا کردن این حس به بچهها که خیلی باهوش و استثنایی هستند، باعث میشود در بزرگسالی اگر با اموری برخورد کردند که قادر به حل آن نبودند و یا کاری را به اشتباه انجام دادند، به باهوش بودن خودشان شک کنند. بنابراین مـجبور مـیشوند بپذیرند که خیلی هم خاص و منحصر به فرد نیستند و فقط تا حدی متوسط هستند و یا حـتی چـیزی نـمیدانند. این افراد به انجام کارهای جدید رغبتی ندارند تا مبادا برچسب باهوش بودنشان زیر سوال برود و اگر هم موفق شدند، باورش ندارند و لذتی از آن نمی برند.
افرادی که موفقیتشان خیلی سریع اتفاق میافتد، کسانی که به هر دلیلی در اقلیت هستند، در زمینه کاری خود تک هستن و تنها کار میکنند، اولین فرد موفق در کل خانوادشان هستند و آدمهایی که کمالگرا هستند، بیشتر دچار این سندروم میشوند!
چطور میشود با سندروم ایمپاستر مقابله کرد؟
برای کنترل علائم و احساسات ناشی از سندروم ایمپاستر، راهکارهایی وجود دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
- اولین قدم برای حل این سندروم، این است که بدانید داشتن این احساس تا حدودی طبیعیست و از یک دانشآموز گرفته تا برندگان جایزه نوبل هم ممکن است با این احساس روبرو بشوند. پس آن را بشناسید و آگاهانه آن را کنترل کنید.
- همیشه از خودتان انتظار نداشته باشید که عالی و بی نقص باشید. به جای آن تلاش کنید تا از دیروزتان بهتر باشید. این قدم قدم به جلو رفتن میتواند شما را به جاهای عالی برساند بدون آنکه فکر و ذهن شما را بیازارد.
- موفقیتهایتان را بنویسید و به نقاط قوت در خودتان اقرار کنید و هر از گاهی آنها را مطالعه نمایید، به این شکل یادتان میآید که بارها تجربه موفقیت داشتید و شانسی در کار نبوده است و بیش از پیش به تواناییها و موفقیتهایتان افتخار میکنید.
- خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. از آنجاییکه یکی از مهمترین علل بروز سندروم ایمپاستر مقایسه شما با دیگران و به خصوص افراد موفقتر از خودتان است، بنابراین تلاش کنید تا این عادت را کنار گذاشته و به جای آن خودتان را با گذشته خودتان مقایسه کنید.
- زمانی که دوستان و دور و بریهایتان از شما تعریف و تمجید میکنند، آنها را باور کنید و این تمجیدها را قلباً بپذیرید و با یک تشکر ساده از آنان قدردانی کنید.
- دیگر اینکه از پیامهای مثبت و انرژی بخشی که از دوستان و اطرافیانتان و یا حتی در فضای مجازی بدستتان میرسد، یک پوشه انرژی مثبت درست کنید و مواقعی که این احساس به سراغتان می آید، آنها را مطالعه کنید تا کمی از احساس ناخوشایند ناشی از این سندروم، در شما بکاهد.
- اعتماد به نفستان را تقویت کنید. اگر احساس میکنید دچار عدم اعتماد به نفس شدهاید، نسبت به آن بیتوجه نباشید و به آن رسیدگی کنید. چراکه احساس ناخوشایند ناشی از این سندروم و کوچک شمردن موفقیتهای شخصی میتواند نتیجهی اعتماد به نفس پایین در شما باشد.
در پایان توجه داشته باشید که سندروم ایمپاستر و احساس ناشی از آن یک سرازیری لغزنده در مسیر رشد و تعالی شماست، ، پس بیشتر مراقب باشید.