با 10 گام ساده برای دستیابی به موفقیت و رشد فردی آشنا شوید
-
نویسنده: دکتر همام الدین جوادزاده
- نظرات: 6
- بازدید ها: 2067
- تاریخ : 1398/10/22
در تمام این عالم بزرگ، بیشترین چیزی که تحت کنترل شماست پندار و ذهنیات شماست. البته همهی آدمها به نیروی تسلط بر افکار آگاه نیستند و به همین دلیل هم همهی آدمها در دستهی انسانهای موفق قرار نمیگیرند. تسلط بر محتوای ذهن و افکار گامی اساسی و شاید شاه کلید رسیدن به خودشناسی است و پرواضح است که موفقیت در زندگی میسر نمیشود مگر با دستیابی به خودشناسی. در ادامه با 10 راهکار برای دستیابی به خودشناسی و موفقیت بیشتر آشنا خواهید شد.
1- عادتها همه چیز هستند! آنها را مدیریت کنید.
چه باور کنید و چه نه، تقریبا تمام طول مدت زمان بیداری ما تحت تاثیر عادتهای ما سپری میشود. از رفتارهای سادهای مثل حالت نشستن و دراز کشیدن تا انتخابهای ما برای سپری کردن زمانهای خالی، همه و همه تحت سلطهی ضمیر ناخودآگاه ماست که در طول تاریخ تکامل آدمی برای به حداقل رسانیدن درگیری تفکر در کارهای ساده شکل گرفته است. اگر قرار بود برای همهی کارهایی که میکنیم آگاهانه فکر را درگیر کنیم، آنگاه راه رفتن هم کار نسبتا دشواری میبود. اما این تسلط بخش ناخودآگاه بر ذهن و زمان ما همیشه هم خوب نیست. عادتها را میتوان به طور ساده در دو دستهی سالم و ناسالم جای داد. برخی عادتها مانند ورزش و تحرک بدنی، محبت کردن و لبخند بر لب داشتن، مطالعه کردن و پرسشگر بودن و امثال اینها، جهتگیری زندگی ما را با سرعتی آهسته اما اثربخشیای انکار ناپذیر به سمت مثبت هدایت میکنند. اگر کتاب اثر مرکب از دارن هاردی را مطالعه کرده باشید احتمالاً به خوبی با نیروی عادتها در تغییر زندگی انسان آشنایی دارید. اگر هم هنوز این کتاب ارزشمند را نخواندهاید میتوانید فایل صوتی آن را از اینجا دریافت کنید و در زمانهای خالی مانند مواقعی که در مسیر رفتن به سر کار هستید آن را گوش کنید. همین گوش دادن به کتاب صوتی در زمانهای خالی یک عادت کوچک با نتایجی شگرف است.
یک گام مهم و کاربردی دیگر در مدیریت عادتها دفترچهی ثبت عادات است. شاید کمی عجیب بنظر بیاید اما خوب است بدانید که شما هم مثل هر کس دیگری بیش از آنچه که فکر بکنید رفتارهای تکراری کم کاربرد دارید. برای اثبات این سخن شما را دعوت میکنم به ثبت 14 روزه از رخدادهای روزانهتان. از زمان بیدار شدن، آب ولرم ناشتا خوردن یا نخوردن، صبحانهی کامل میل کردن یا نکردن، به موقع به سر کار رسیدن یا نرسیدن، "نق زدن یا نزدن برای رخدادهای ناخوشایند روزمره"، غذای سالم و پرفیبر خوردن یا نخوردن، ورزش کردن یا نکردن، تماس گرفتن یا نگرفتن با یک دوست صمیمی، مدیتیشن کردن یا نکردن، آب کافی نوشیندن یا ننوشیدن.... 30 دقیقه پیش از رفتن به رختخواب را بدون موبایل سپری کردن یا نکردن و به موقع به رختخواب رفتن.... اینها تنها لیستی بسیار کوتاه از عادتهای هرکدام از ماست که هر یک به تنهایی در طول زمان نه تنها سلامتی ما را تحت الشعاع قرار میدهند بلکه شخصیت ما را دگرگون میکنند. شخصا بعد از ثبت و بازنگری عادات خود در بسیاری از موارد حیرت زده شدم از اینکه چگونه با تغییرات کوچک توانستم نتایج بزرگی در داشتن حال بهتر بدست بیاورم.
2- گاهی جهان را از نگاه دیگران ببینید.
توانایی دیدن جهان از نگاه دیگران یک مهارت کلیدی برای تحلیل بهتر شرایط و اتفاقات است. بعلاوه این کار کمکتان میکند احساسات دیگران را درک کنید و هم راه خوبی برای این است که ببینید از دید دیگران چطور به نظر میرسید. البته توانایی درک احساسات دیگران یک مهارت است که لازمهی آن داشتن هوش هیجانی کافیست. یکی از راه حلها برای تقویت این مهارت خواندن بیوگرافی آدمهاست. مطالعه کتابهایی که در آن نویسنده از تجربیات و نوع نگاه خود به مسایل کار و زندگی برای حل کردن مشکلات سخن گفته است نیز بسیار کاربردی هستند. یکی از نمونههای خوب از این دست کتابها "درنگ نکن انجامش بده" از ریچارد برنسون میلیاردر خودساختهی مشهور است که مطالعه آن را به شما پیشنهاد میکنم. در این کتاب با نوع نگاه این انسان موفق در رویارویی با چالشها آشنا میشوید و اگر عمیق مطالعه کنید خواهید توانست الگوهای ذهنیتان را بر اساس دریافتهای خود از آن بهینه کنید.
3- تعارف را کنار بگذارید، بویژه با خودتان.
به هر حال هر کدام از ما آدمها نقاط قوت و ضعفی داریم. تظاهر کردن به چیزی که نیستیم و یا گیر کردن در رودربایستیها فشار روانی مخرب ایجاد میکند. ظرفیتهای خود را بشناسید و مطابق با آن از خودتان انتظار داشته باشید. حتی در قولهایی که به دیگران میدهید هم نیم نگاهی به نقاط قوت و ضعف خود داشته باشید تا دچار بدقولی و یا احساس اضطرار در انجام آن نشوید. در مورد نقاط قوت و ضعفتان با خود روراست باشید. اینگونه خواهید توانست برای تقویت نقاط ضعف خود گام بردارید و از آن مهمتر این که روابط اجتماعی صادقانه و پایداری را شکل دهید.
4- از قدرت کلام غافل نشوید.
هر کدام از ما انسانها در طول شبانه روز گفتگوهای درونی زیادی داریم. اینکه در گفتگوی درونی خود از چه واژههایی بهره میگیرید بسیار مهم است. شاید هیچوقت آگاهانه به این موضوع نیاندیشیده باشید که در گفتگوهای درونیتان چقدر با خود محترمانه سخن میگویید یا اینکه چقدر به خود محبت میکنید؛ اما به خاطر داشته باشید که دوست داشتن و احترام قائل بودن برای خود یک گام اساسی برای دستیابی به رشد شخصی و موفقیت است. افکار ما شکل دهندهی رفتار و کردار ما هستند و هر کلمهای که از ذهن ما عبور میکند این توان را دارد که به افکار و کردارمان جهت دهد. در انتخاب واژههایی که برای توصیف خودتان بکار میبرید حساس باشید و سعی کنید از نیروی کلام مثبت در تقویت طرحوارهی خود و عزت نفستان بهره بگیرید.
5- ذهنیت برنده داشته باشید.
تفسیر هر رخداد بیرونی بر عهدهی ذهن و نتیجهی برداشتهای ما از بخشی از واقعیت است. در زندگی هزاران هزار سختی و آسانی بر سر راه آدمی قرار میگیرد. حتماً برای شما هم بسیار اتفاق افتاده که نتیجهی مطلوب خود را در زمانی که انتظارش را داشته اید بدست نیاورده باشید. نحوهی برخورد ما با مقولهی "شکست" تحت تاثیر پنداشتهای ناشی از تجربهی پیشین و یا حتی نوع نگاه اطرافیان نزدیک ما به موضوعاتی این چنین است. این که عدم دستیابی به نتیجهی مطلوب در زمانی مورد انتظار را شکست بنامیم و یا "پیشرفتی که هنوز به نتیجه نرسیده است" یک انتخاب از جانب ماست. ذهنیت برنده داشتن یعنی دیدن نیمهی پر لیوان که تجربیات کسب شده در طول مسیر است. اینبار که فکر کردید در موقعیت شکست قرار دارید بایستید و به آنچه از طول مسیر عملکرد خود آموختید نظاره کنید. قرار نیست هر تلاشی به نتیجه ختم شود، بلکه قرار است بیاموزیم حتی راههایی را که به پاسخ نمیرسند.
6- دوستان خود را با وسواس و دقت برگزینید.
زمان خود را با افرادی سپری کنید که از آنها انرژی مثبت و حس خوب میگیرید. افرادی که محتوای کلامشان نق زدن و ناله از روزگار، بدگویی و غیبت در مورد دیگران، صحبتهای عاریهای از رسانهها و اخبار و... است چیزی به شما نخواهند افزود جز اضطراب و غم. در عوض افرادی که در گفتگوهای خود از "اندیشههایشان" صحبت میکنند و در کلامشان امید و مهربانیست، انرژی مثبت خود را حتی با چند جملهی کوتاه درونتان خواهند کاشت. دوستی با انسانهایی که علیرغم وجود مشکلات در تلاش برای ساختن زندگیای بهتر هستند، به شما این نگاه ارزشمند را خواهد بخشید که خود نیز تلاش و تکاپوی امیدوارانه را ادامه دهید.
7- فهرست آرزوهایتان را روی کاغذ بیاورید.
مهم نیست از زمان تولدتان زمین چندبار به گرد خورشید چرخیده است. در هر سنی که باشید باید لیستی از آرزوهای خود را جایی که هر روز بتوانید ببینید داشته باشید. آرزوها چراغ قلب آدمی را روشن نگاه میدارند. اگر وقتی به آرزوهای خود فکر میکنید ذهن خود را از تشویش و موانع خیالی خالی کنید، حسی را تجربه خواهید کرد که درست از جنس دست یافتن به آن آرزوست. این تصویرسازی ذهنی هر بار موتور انگیزههای شما را دوباره نیرو خواهد بخشید و حرکت رو به جلویتان را تضمین خواهد کرد. من فهرست آرزوهایم را در پنج سرفصل ذیل دسته بندی کردهام:
رشد و تعالی شخصی
خانواده
سفر و گردش
خدمت و نیکوکاری
ثروت و فراوانی
در هر کدام از این سرفصلها بین 3 تا 8 آرزو دارم که هر از گاهی یکیشان به لیست برآورده شده ها میپیوندد. لزومی ندارد که آرزوهایمان حتماً بزرگ باشند! دیدن یک دوست قدیمی هم میتواند آرزویی باشد که در ما شور زندگی را زنده نگاه بدارد.
8- هر بار مهارتی جدید فرا بگیرید.
همانطور که دم کردن یک چای خوش عطر و دل نشین یک مهارت به شمار میرود، ارتباط سالم و قوی برقرار کردن با خود و دنیای اطراف هم مستلزم داشتن مهارت است. رفتارهای اجتماعی سادهای نظیر چگونگی دست دادن در هنگام دیدار با یک فرد جدید هم نوعی مهارت هستند. مهارتهایی که برای آنها تکنیک، دستورالعمل، علم و دانش و تجربههای بسیار وجود دارد. در واقع ما انسانها از بدو تولد به واسطهی مهارتهایی که کسب میکنیم رشد میکنیم و هر چه مهارتهای بیشتری کسب کنیم بیشتر رشد میکنیم. از مهارت در دست گرفتن قاشق و چنگال برای خوردن غذا گرفته تا ساخت انیمیشن با استفاده از رایانه. در هر سنی بایستی آگاهانه به دنبال منابعی برای یادگیری مهارتهای متناسب با شرایط خود باشید و از هر فرصتی برای یادگیری بیشتر بهره ببرید.
9- اولویتهای زندگی خود را مشخص کنید.
برقرار کردن تعادل میان مسایل زندگی شخصی، خانوده و دوستان، شغل و جامعه میتواند چالشی باشد که خیلی ها را از رشد و موفقیت بازدارد. شاید شما هم بسیاری از افراد را دیدهاید که زندگی خود را فدای شغل و یا دوستان خود کردهاند. حتی فدا کردن زندگی برای خود و یا خانواده هم به تنهایی کافی نیست. زندگی هنر حفظ تعادل است و نکته اینجاست که شما هرگز نخواهید توانست همزمان همهی 5 عنصر بالا را همزمان با هم در حالت بهینه نگاه دارید. راه حل این است که در هر مرحله از زندگی تمرکز خود را بر روی یکی از این موضوعات قرار دهید و ترتیب اولویتهای زندگیتان را بر این اساس بازچینی نمایید. بعنوان مثال در بازهی سنی 15 تا 20 سالگی موضوعات مرتبط با زندگی شخصی، سپس خانواده و بعد از آن دوستان و جامعه میتوانند ترتیب اولویت شما باشند. چراکه با پرداختن به اموراتی که به زندگی شخصی مربوط است مانند تحصیل و یا تلاش در مسیر کسب مهارتهای شغلی در این بازهی سنی خواهید توانست خود را برای دههی بعدی زندگی خود کاملا آماده کنید. حال فرض کنید این اولویت بندی برای همین بازهی سنی به شکل زیر باشد:
دوستان، زندگی شخصی، خانواده ...
چنین اولویت بندیای آفت جان بسیاری از نوجوانان و جوانان میشود و این چنین سرنوشت آنها را زیر و رو میکند.
در هر دهه از زندگی بایستی آگاهانه و مجدانه اولویتهای خود را حتی مکتوب کنید و به هر انتخابی در مسیر زندگی تنها با علم به اینکه آیا بر اساس اولویتهای زندگیتان است یا خیر پاسخ دهید.
10- با تغییر کردن راحت باشید.
در جهانی زندگی میکنیم که بر اساس علم فیزیک هر لحظه در حال نو شدن و تغییر است. شاید مثلی که میگوید "نمیتوان از یک رودخانه دو بار رد شد" را شنیده باشید. منظور از این مثل این است که رودخانهای که الان به آن وارد میشوید با چند ثانیهی قبل خود تفاوت دارد، این آب آبی دیگرست. پس در این جهان دائما در حال تغییر چه خوب است که ذهن خود را گشوده نگاه داریم و با نگاههای نو، افکار جدید، زاویهی دیدهای متفاوت و تغییرات جهان خود با آغوش باز برخورد کنیم. علاوه بر این میتوانیم خود شروعی باشیم برای تغییرات نیکو در دنیای اطرافمان. نشاندن لبخند بر لب یک کودک کار، کاشتن یک گل در باغچهی خانه، تماس گرفتن با پدربزرگ یا مادربزرگ، انجام دادن صادقانه و عاشقانهی کاری که انجام میدهیم و حتی خنده بر لب داشتن ... هر کدام میتوانند تغییری باشند که جهان را به جایی بهتر برای زندگی بدل میکند.