سلامت روان چیست و چگونه می توان آن را بهبود داد.
-
نویسنده: سلآموز رسمی
- نظرات: 0
- بازدید ها: 7239
- تاریخ : 1396/07/19
بنا بر نظر سازمان بهداشت جهانی فردی دارای سلامت روان است که توانمندیهای خود را بشناسد و توانایی مقابله با استرسهای روزمره را داشته باشد و به شکل مفید و موثری در جامعه مشارکت و فعالیت داشته باشد.
اصول اساسی بهداشت روانی عبارت است از:
1) احترام فرد به شخصیت خود و دیگران
یکی از شرایط اصول بهداشت روانی، احترام شخص به خود است و اینکه خود را دوست بدارد و در مقابل، یکی از علایم بارز عدم سلامت روان، تنفر از خویشتنن است.
در این رابطه شما می توانید سئوالات زیر را از خودتان بپرسید:
-آیا مردم را دوست دارم ؟
-آیا به خودم احترام می گذارم؟
-آیا مردم من را دوست دارند؟
اگر به این پرسش ها با صداقت جواب داده شود، می توانید به مقدار زیادی به عواطف و احساسات و طرز سازش خود با محیط پی ببرید.
فرد سالم احساس می کند که افراد اجتماع او را می پسندند و او نیز با نظر موافق به آنان می نگرد و برای خود احترام قایل است، اما شخص غیر عادی به این طریق عکس العمل نشان نمی دهد او معمولاً بد بین است و اذعان می کند که هیچ وقت دوست واقعی در زندگی نداشته است و خود او نیز به کسی اعتماد ندارد به علاوه برای خود نیز ارزش قایل نیست.
2) شناختن محدودیت ها در خودو افراد دیگر
یکی دیگر از اصول بهداشت روانی روبرو شدن مستقیم با واقعیت های زندگی است برای رسیدن به این مقصود نه تنها لازم است که عوامل خارجی را بشناسید و بپذیرید بلکه ضروری است تا شخصیت خود را آنطور که واقعاً هست نیز قبول کنید چون کشمکش و خصومت با واقعیت های زندگی اغلب سبب بروز اختلال روانی می شود.
شخص سالم درعین حالی که از خصوصیات مثبت و برجسته خود استفاده می کند، به محدودیت ها و نواقص خود نیز آشنایی دارد.
3) پی بردن به علل رفتار
یکی دیگر از اصول بهداشت روان، پی بردن به علل رفتار است. در هر عملی باید اصل علت و معلول حکم فرما باشد زیرا از نظر علم، هیچ پدیده ای خود به خود به وجود نمی آید ولی اغلب پیدا کردن دلایل نهفته و اصولی رفتارها مشکل است.
روان شناسان چون می دانند که رفتار بشر معلول علل خاصی می باشد، برای رفتارهایی که فرد دارد او را سرزنش نمی کنند به همان دلیل که پزشک بیماری را که مبتلا به سرطان باشد، مورد سرزنش قرار نمی دهد. بنابراین از نظر روانشناسان در رفتار، « خوب و بد » مطرح نیست بلکه هر رفتاری عللی دارد و اگر رفتاری برای فرد و جامعه مضر باشد باید مانند برطرف کردن بیماری جسمی سعی بر درمان آن داشت.
4) آشنایی به اینکه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست.
یکی دیگر از اصول بهداشت روان تابع بودن رفتار فرد از تمامیت وجود اوست. این بدان معناست که جسم و روان آدمی به یکدیگر پیوسته هستند. همانطور که به هنگام احساس درد در یکی از اعضای بدن خلق و خوی شما تغییر می کند و یا به هنگام بیماری ذهن شما به خوبی همیشه روی موضوعات متمرکز نمی شود؛ روان ناسالم نیز بر کارکردهای جسم شما تاثیر می گذارد. بعنوان مثال اگر با استرس و دلهره زیاد وارد یک مسابقه دو میدانی شوید احتمال اینکه به اندازه همیشه سریع بدوید کمتر خواهد بود. در طرف مقابل نیز با داشتن حس عزت نفس و اطمینان خاطر (که حاصل سلامت روان است) می توانید در موقعیتهای مختلف از توان جسمی خود بهره ی بیشتری ببرید.
5) شناسایی نیازها و محرک های ایجاد کننده رفتار و اعمال
یکی دیگر از اصول بهداشت روانی ،دانستن و ارزش دادن به احتیاجات اولیه افراد است. بعضی از این احتیاجات جسمانی است، مانند احتیاج به غذا، آب و استراحت و گروهی از آنها روانی هستند، مانند احتیاج به پیشرفت. بشر دائماً تحت تاثیر این نیازهاست و به نسبت محرومیت و یا ارضای آنها رفتار می کند. بنابراین زندگی او هیچ وقت در حال شکوه مطلق نیست بلکه دایماً در کشمکش و تلاش برای به دست آوردن نیازهای جسمی و روانی است.
در پایان می توان گفت که سلامت روان داشتن تعادل در میان ذهن و جسم و محترم شمردن خود، هماهنگی با دیگران در ارتباطات فردی و اجتماعی و حرکت به سمت خودشکوفایی است. به خاطر داشته باشید که در دنیای مدرن امروز در هر لحظه از شبانه روز عوامل متعددی با وارد آوردن استرس های کوچک و بزرگ می توانند سلامت روان ما را تحت تاثیر قرار دهند. بنابراین مراقبت از سلامت روان، نیازمند تلاشی همیشگی و یادگیری مهارتهای مختلف است. این که چگونه خود را با وجود نقاط ضعف و قوت خود به خوبی بشناسیم و بپذیریم؛ چگونه با عدم قضاوت دیگران و با دانستن علت های ایجاد کننده رفتارها با آنها ارتباط بهتری برقرار کنیم؛ چگونه با بهره گیری از روش هایی نظیر مراقبه یا مدیتیشن و یوگا تعادل روانی خود را بهبود بخشیم و غیره همگی نیاز به یادگیری و تمرین دارند.
جامعه ای که افراد آن از وضعیت سلامت روان بهتری برخوردار باشند، آرام تر، پیشرفته تر و پویاتر خواهد بود و این وظیفه ی تک تک اعضای جامعه است که در این راستا گام بردارند.